![]() |
||
archive previous posts
|
February 23, 2006 این یک چپق نیست
٭
........................................................................................نویسنده: میشل فوکو (Foucault, Michel) مترجم: مانی حقیقی ناشر: نشر مرکز ۹۲ صفحه، ۱۰۰۰ تومان [همراه با نقاشیها و طراحیهایی از رنهمگریت] اول از همه یکسؤال بپرسم. این مانی حقیقی، همون کارگردان "کارگران مشغول کارند" ئه؟ *** نقاشی یک پیپ است با نوشتهای در زیرش که: "این یک پیپ نیست" ایناهاش: و فوکو هم شروع میکند و راجع به رابطهی واژهها و چیزها و اینجور چیزها مینویسد؛ با نگاهی به نقاشیهای مگریت؛ که قابل چاپهایشان در آخر کتاب آمدهاند. بعضی جاها، بهیک نکتهی ساده، از چند زاویهی مختلف، طوری نگاه میکند که آدم فکر میکند هر نقاشی، یکمعما ست! *** خواندنش (با همهی متعلقات) بیشتر از یکساعت و نیم طول نخواهد کشید، مطمئن باشید! چیز سختی هم ندارد، این را هم مطمئن باشید! پس معطل چی هستید؟ *** در آخر کتاب هم دو نامهای را که مگریت به فوکو نوشته، آورده. *** در مورد اینکه چپق بهتر است یا پیپ، مترجم توضیحی داده. "مگریت و فوکو میگویند "پیپ" [pipe]، ما گفتهایم "چپق". واژهی "پیپ" البته واژهی جاافتادهای است در فارسی و خود پیپ هم با چپق تفاوتهایی اگر نه اساسی، دستکم ظاهری دارد. توجیه ما مربوط میشود به کارآیی ریخت واژهی "چپق"، بهاینترتیب: همانطور که خواهید خواند، فوکو در بخش دوم متنش، نقاشی مگریت را بهسهراهِ مختلف بازخوانی میکند و هر بازخوانی همراه است با نموداری تجسمی. در نمودار سوم، فوکو حرف "u" را در واژهی "une" در جملهی "Ceci n’est pas une pipe" حذف کرده و شکل یک چپق را جانشینش کرده است. برگردانندهی انگلیسی که ازقضا حرف "u" را در کیسه نداشته، شکل چپق را سرازیر کرده و حاصل را بهجای حرف "p" در واژهی "pipe" نشانده است. اما شکل هیچیک از اعضای عبارت فارسی "یک پیپ" شبیه یک پیپ نیست، پس واژهی چپق را، در مقام ناجی وارد متنمان کردیم تا از حرف "ق"ی آخرش، گرچه با چشمپوشی از دو چشمی که، بنا به اقتضای روز، از آن بالا میپایندش، چیزی ساخته باشیم شبیه یک چپق." [صفحهی ۹] *** و البته، یکی از نکتههای مهم کتاب، طراح جلدش است... مهدی سحابی! *** + میشل فوکو + ایران: روح یک جهان بیروح + ایرانیها چه رؤیایی در سر دارند؟ + نظم گفتار *** [۴ اسفند ۱۳۸۴، ۲۱:۰۵] Labels: مانی حقیقی, میشل فوکو 10:33 PM February 22, 2006 خانمهای جنگل بولونی
٭
........................................................................................فیلمنامهنویس: ژان کوکتو (Cocteau, Jean) مترجم: کورش مرادیان ناشر: نشر نی ۱۳۳ صفحه، ۱۵۰۰ تومان [۴۸اُمین فیلمنامه از مجموعهی ۱۰۰ سال سینما، ۱۰۰ فیلمنامه] کارگردان: روبر برسون (Bresson, Robert) *** تا الآن، آخرین فیلمنامهای که از این مجموعه منتشر شده، همینه! *** اولهای فیلمنامه، مسلماً خیلی خستهکننده ست. ریتم کند و کشدار و... اما در کل خوبه. با اینکه فکر میکنم فیلمش، چیزی بیشتر از فیلمنامه بهآدم ارائه نکنه! البته توی همهجای کتاب، بهنگاههای خیلی عجیب هلن (با بازی ماریا کاسارس) اشاره شده که شاید بیرزه. البته من که نه این فیلم رو گیر میارم و نه قصد دارم گیر بیارم. پس چرا حالا بحث الکی میکنم؟ *** "برسون – پدر سینمای مدرن فرانسه – از آن فیلمسازانی ست که هرگز در حد و اندازههای واقعی شاهکارهایش از او یاد نشده است. هنوز شاید سینماگران و منتقدانی باشند که حتی نام فیلمهای این کارگردان بزرگ را نتوانند بهیاد آورند. وی هرگز نتوانست بهدلیل مدل خاص سینمایی که ارائه میداد، توجه تماشاگران زیادی را بهخود جلب کند. او در فاصلهی چهل سال از ۱۹۴۳ (فرشتههای گناه) تا ۱۹۸۳ (پول) سیزده فیلم ساخت و با همین تعداد دیدگاهی متفاوت از سینما را بهوجود آورد. او تعاریف اولیهی سینما را تغییر داد و بر سینمای بعد از خود – حداقل از لحاظ جسارت در دیدگاه – تأثیر مستقیم گذاشت. شاهکارهای سینمای موج نوی فرانسه را نمیتوان بدون وجود او تصور کرد." [صفحهی ۸۹] *** فیلمنامههای دیگر همینمجموعه: ۱- شرقِ بهشت ۷- سینما پارادیزو ۱۵- آلفاویل ۲۱- بزرگراه گمشده ۲۵- غلافِ تمامفلزی ۳۰- آنی هال ۳۱- رز ارغوانی قاهره ۳۴- آماتور / اشتیاق ماندگار ۳۵- زندگی دوگانهی ورونیک ۴۷- بیست و یک گرم *** [۳ اسفند ۱۳۸۴، ۲۲:۳۰] Labels: ۱۰۰ سال سینما... ۱۰۰ فیلمنامه, ژان کوکتو 10:51 PM February 19, 2006 داستان یک پلکان
٭
........................................................................................نویسنده: آنتونیو بوئرو بایخو (Buero Vallejo, Antonio) مترجم: پژمان رضایی ناشر: نشر نی ۱۴۳ صفحه، ۱۲۰۰ تومان [دومین نمایشنامه از سری "دور تا دور دنیا"، زیر نظر تینوش نظمجو و مهدی نوید] این هم که نمایشنامهی دوم نی! البته مثل اینکه تا حالا، در عمل، سهتاش اومده بیرون؛ نه چهارتا. *** و تا اینجا هم که انصافاً نمایشنامههای خوبی رو انتخاب کردن. اینیکی هم عالی بود: نمایشنامهای با سهپرده، در یکمکان و سهفاصلهی زمانی طولانی. یکساختمان، چهار واحد. و بیشتر هم مربوط به ماجراهای عاشقانهی فرزندان است... و در پردههای بعدی هم فرزندانِ فرزندان. *** گذشته از خود نمایشنامهها و محتوا، کتابها رو خیلی تر و تمیز و شیک چاپ کردن! من خیلی از طرح جلدهاش خوشم اومد! البته کار پرویز بیانی نیستا! *** + لاموزیکا دومین *** [۳۰ بهمن ۱۳۸۴، ۱۸:۱۰] Labels: آنتونیو بوئرو بایخو, دور تا دور دنیا 6:35 PM February 18, 2006 لاموزیکا دومین
٭
........................................................................................نویسنده: مارگریت دوراس (Duras, Marguerite) مترجم: تینوش نظمجو ناشر: نشر نی ۱۱۱ صفحه، ۱۰۰۰ تومان [اولین نمایشنامه از سری "دور تا دور دنیا"، زیر نظر تینوش نظمجو و مهدی نوید] نشر نی، در کنار سری "۱۰۰ سال سینما، ۱۰۰ فیلمنامه"، تازگیها نمایشنامههای نویسندههای خوب رو هم داره چاپ میکنه؛ که همونطور که از اسمش هم بر میاد، از سراسر دنیان. البته نمیدونم چندتا قراره چاپ بشه، اما طبق صفحهی آخر این کتاب، چهارتاش تا حالا چاپ شده و ۹تای دیگه هم در دست چاپه! *** و امّا این نمایشنامه... عالی بود!!! دو تا شخصیت داره و تمامش صحبتهای ایندوتاست. اولش هم صحنه رو با تمام جزئیاتش توصیف کرده. *** توضیحاتی که توی پرانتز و بین صحبت بازیگرها میاره، حالتهای درونی اَن. یعنی هیچرقمه نمیشه با بازی نشونشون داد! فکر کنم بازیگرهای چنین نمایشی خیلی باید خدا باشن. *** نمایش دو قسمت داره... بخشی از یادداشت دوراس برای مطبوعات، راجع به همین نمایش: یک آدمهایی هستند که همدیگر را دوست داشتند و از هم جدا شدند. هنوز جوان اَند. هنوز سی، سیوپنجساله هستند. بیشک آدمهای باسوادی اَند. بامدرک. باتربیت بار آمدهاند، همچنان باتربیت باقی ماندهاند، از این تربیت وجههای غیر قابل انکار را حفظ کردهاند. حسننیت دارند، مانند همه زندگی کردند، ازدواج کردند، مستقر شدند و سرانجام نیروی خطرناک عشق و شهوت آنها را از هم گرفت. هنوز نمیدانند به دام چهچیزی افتادهاند. ... دو آدمهایی هستند که طلاق میگیرند، اوایل ازدواجشان در شهر اِورو زندگی میکردند، و آنروزی که حکم طلاقشان صادر میشود، دوباره همدیگر را آنجا ملاقات میکنند. هنگامیکه ایننمایشنامه بیست سال پیش برای تلویزیون انگلیس نوشته شد، داستان همین بود و بس. امروز یک پردهی دوم به آن افزوده شده که میشود همچنان عنوانش را "لاموزیکا دو" گذاشت. برای اینکه از این پس این دو پرده جدانشدنی باقی بمانند، تصمیم گرفتم مجموع این دو پرده را "لاموزیکا دومین" بنامم. *** بخونید این رو... بخونید. *** [۲۹ بهمن ۱۳۸۴، ۱۸:۴۵] Labels: تینوش نظمجو, دور تا دور دنیا, مارگریت دوراس 5:13 PM February 17, 2006 داستانهای کوتاه امریکای لاتین
٭
........................................................................................گردآوری: روبرتو گونسالس اچهوریا (Gonzalez Echevarria, Roberto) مترجم: عبدالله کوثری ناشر: نشر نی ۳۹۰ صفحه، ۲۵۰۰ تومان عبدالله کوثری توی سخن مترجم خیلی تعریف کرده از داستانها و گفته تهش اَن و از این حرفها. خود مؤلف هم همینطور... تعریف و تمجید. حالا واقعاً هم نمیشه گفت داستانهای بدی هستن. ولی حداقلش اینه که با تعریفهایی که اول کتاب شده، سطح توقع آدم از داستانها میره بالا و ممکنه بههمین خاطر زیاد خوشش نیاد. *** ۳-۴تا از داستانها واقعاً عالی بودن. یعنی خیلی عالی! *** نویسندهی معروف هم... من ۲-۳تا رو میشناختم فقط. ولی اونایی که شناختهشده هستن، حتماً از اینتعداد بیشترن. *** راستی! مترجم گفته: "مأخذ اصلی من در ترجمهی این مجموعه، کتاب داستانهای کوتاه امریکای لاتین (The Oxford Book of Latin American Short Stories) چاپ دانشگاه آکسفورد و گردآوردهی روبرتو گونسالس اچهوریا، استاد ادبیات امریکای لاتین و ادبیات تطبیقی در دانشگاه ییل است." اینجا یکسؤال پیش میاد: این کتاب از روی متن انگلیسیش ترجمه شده؟ مگه عبدالله کوثری انگلیسی هم ترجمه میکنه؟ خیلی از مرحله پرتم؟ *** دورههای داستاننویسی امریکای لاتین رو سهقسمت کرده و از هر دوره، چند تا داستان آورده. البته این کتاب، گزیدهی متن اصلیه. متن اصلی خیلی حجیمتره. دورهی استعمار [۳داستان] ملتهای جدید [۳داستان] دورهی معاصر [۲۰ داستان] و همونطور که میبینید، بیشترین داستانها هم مربوط به دورهی معاصره. و همینطور از نظر من، بهترینهایشان. *** ضمناً جلد دوم همینکتاب هم بهتازگی و توسط همین نشر، چاپ شده. *** [۲۸ بهمن ۱۳۸۴، ۱۴:۵۰] Labels: عبدالله کوثری, مجموعهداستان امریکای لاتین 3:08 PM February 10, 2006 پنین
٭
........................................................................................نویسنده: ولادیمیر ولادیمیروویچ نابوکوف (Nabokov, Vladimir Vladimirovich) مترجم: رضا رضایی ناشر: نشر کارنامه ۲۸۰ صفحه، ۳۳۰۰ تومان "پنین، چهارمین رمان انگلیسی نابوکوف، با آثار دیگر او تفاوت دارد. این کتاب مجموعهای است از اپیزودهای نسبتاً مستقل که رمان بهمعنای متعارف نمیسازند. بههمیندلیل، پنین خوانندگان و دوستداران خاصی داشته است و نقدها و بررسیهای متعدد دربارهاش نوشتهاند. با این همه، پنین "ناشناخته"ترین اثر نابوکوف بهحساب میآید، و هنوز بسیاری از زوایای آن نامکشوف مانده است یا امکان کشفهای مجدد در آن وجود دارد. ویژگیهای نامتعارف یا حتی منحصربهفردی در پنین بهچشم میخورد که مهمترین آنها وفور کاراکترها در حجم اندک، گستردگی زمان، عقبگردها و جابهجاییهای تقویمی، طرح دایرهای (یا کروی)، و اختلاط روایتها و راویهاست." [صفحهی ۱۲] *** ۷تا فصل داره، بهاضافهی یک پیشگفتار از مترجم و یک پسگفتار از "مایکل وود"، استاد ادبیات انگلیسی و تطبیقی دانشگاه پرینستن. [ادبیات تطبیقی چیه؟] *** فصلها، ظاهراً هر کدام هویت مستقل دارند و بخشبخشبودنِ هر کدامشان، آنها را تبدیل کرده است به چند داستان کوتاه. هم در پیشگفتار و هم در پسگفتار بهایننکته اشاره شده، اما فصلها، نسبت به هم بیارتباط نیستند، بههیچوجه! *** یک نکته. اطلاعات کتاب را بر اساس شناسنامهی کتاب مینویسم. مثلا انتشارات نیلا و مروارید، اسم را ناباکوف نوشتهاند و نشر کارنامه، نابوکوف. همین، خواستم بگویم ایراد نگیرید! *** بعضی از فصلهای کتاب قبلاً بهصورت مستقل در نیویورکر چاپ شده بودند. [فصلهای اول و سوم و چهارم و ششم] *** داستانهای نابوکوف (ناباکوف!)، یکجور حالت کمیک دارند، شخصیتها و موقعیتهای مسخره. اما تقریباً در اواخر داستان، میفهمیم که ماجرا اصلاً یک شوخی نبوده است... *** + زندگی واقعی سباستین نایت + خنده در تاریکی *** [۲۱ بهمن ۱۳۸۴، ۱۳:۴۰] Labels: رضا رضایی, ولادیمیر ولادیمیروویچ نابوکوف 11:22 AM February 05, 2006 در قند هندوانه
٭
........................................................................................نویسنده: ریچارد براتیگان (Brautigan, Richard) مترجم: مهدی نوید ناشر: نشر چشمه ۱۸۴ صفحه، ۱۵۰۰ تومان اول از همه بگم که زیاد شبیه "صید قزلآلا در آمریکا" نیست؛ یعنی خیلی از اون بهتره. حداقلش اینه که قسمتهای مختلفش بههم مربوط اَن. *** پشت جلد "صید قزلآلا..." نوشته بود که براتیگان با این اثرش به شهرتِ عظیمی دست پیدا میکنه و... آخه من نمیدونم هر مزخرفی بهاسم داستان پستمدرن چاپ شد، مردم باید ازش استقبال کنن؟ انصافاً کدومتون "صید قزلآلا..." رو خوندین و ازش خوشتون اومده؟ آخه پستمدرن داریم تا پستمدرن؛ یکی مثل ایتالو کالوینو ئه، یا مثل استر، اینا داستان خودشون رو مینوشتهن و مینویسن [البته کالوینو که مرحوم شده!]، بعد بقیه میگن که این پستمدرنه. یکی هم مثل همین براتیگانه که میشینه پشت کامپیوتر و با خودش میگه "من الآن یه داستانِ پستمدرن مینویسم!" و شروع میکنه به چرتوپرت تایپکردن. *** حالا اینا که گفتم هیچی، امّا "در قند هندوانه" (In Watermelon Sugar) خوب بود!!! یعنی فکر نمیکنم مثل "صید قزلآلا..." نوشته شده باشه! تا حدود خیلی زیادی داستان داشت! *** خیلی از قسمتهای "صید قزلآلا..." و "در قند هندوانه" با هم مشترک بودن، نمونهش همون داستان ببرهاییه که میان پدر و مادر راوی رو میخورن! *** مثل "صید قزلآلا..."، از قسمتهای کوتاه، در حد یکی دو صفحه، تشکیل شده. این مورد خیلی خوندنش رو سریع و آسون میکنه! *** طرح جلدش خیلی قشنگه! از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون که تا حدودی بهخاطر طرح جلدش خریدمش! وگرنه من رو چه به براتیگان آخه؟ *** + صید قزلآلا در آمریکا *** [۱۶ بهمن ۱۳۸۴، ۱۳:۳۰] Labels: ریچارد براتیگان, مهدی نوید 2:36 PM February 02, 2006 آلفاویل
٭
........................................................................................نویسنده: ژان لوک گدار (Godard, Jean Luc) مترجم: شهزاد رحمتی ناشر: نشر نی ۹۶ صفحه + ۸ صفحه تصویر، ۱۲۰۰ تومان [۱۵اُمین فیلمنامه از مجموعهی ۱۰۰ سال سینما، ۱۰۰ فیلمنامه] علیالظاهر فیلمهای گدار رو باید دید، و نباید خوند! و این هم باز علیالظاهر تنها فیلمی از گداره که میشه متنش رو هم خوند؛ هر چند که اگر نخونید شاید بهتر باشه. من نه از گدار فیلمنامهای خوندم و نه فیلمی دیدم! این فیلمنامه هم بهنظرم زیاد فوقالعاده نیومد. *** انگار گدار توی فیلم، مثل برشت توی نمایشه. یعنی قصدش اینه که شخصیتپردازی نکنه و بین بینندهها و شخصیتها، فاصله ایجاد بشه. از متن فیلمنامه هم این قضیهی شخصیتپردازی معلوم بود. *** فیلمنامههای دیگر همین مجموعه: ۱- شرق بهشت ۷- سینما پارادیزو ۲۱- بزرگراه گمشده ۲۵- غلافِ تمامفلزی ۳۰- آنی هال ۳۱- رز ارغوانی قاهره ۳۴- آماتور / اشتیاق ماندگار ۳۵- زندگی دوگانهی ورونیک ۴۷- بیست و یک گرم *** [۱۳ بهمن ۱۳۸۴، ۲۲:۲۵] Labels: ۱۰۰ سال سینما... ۱۰۰ فیلمنامه, ژان لوک گدار 7:37 PM |