August 30, 2007


زندگی واقعی آلخاندرو مایتا
 
٭
نویسنده: ماریو بارگاس یوسا (Vargas Llosa, Mario)
مترجم: حسن مرتضوی
ناشر:‌ نشر دیگر
۴۳۶ صفحه، ۲۲۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۷۷]

نسبت به کتاب‌های دیگه‌ی بارگاس یوسا ممکنه کتاب درخشانی به نظر نرسه، اما با این حال از نظر من خیلی قویه. شاید بهتر باشه برای شروع کتاب‌های یوسا، این یا مرگ در آند رو اول از همه خوند. چون برای آشنایی با سبکش خیلی به درد می‌خوره. یکی دیگه از نقاط قوت این کتاب اینه که یوسا توی اون، خیلی وقت‌ها شیوه‌ی رمان‌نویسیش رو هم شرح می‌ده: راوی کتاب، برای نوشتن رمانش دنبال پیداکردن سرنخ‌هایی از زندگی آلخاندرو مایتاست. یعنی یکی از عوامل شورشی کمونیستی که سال‌ها پیش در پرو رخ داده. راوی به ترتیب پیش‌اومدنِ وقایع، پیش کسانی می‌ره که به هر نحو از ماجراها خبر داشته‌ان؛ و مدام یادآوری می‌کنه که اسم واقعی هیچ‌کس ذکر نخواهد شد و خیلی از شخصیت‌ها رو عوض و ماجراها رو تحریف می‌کنه. و این تلاشش برای فهمیدنِ واقعیت ماجراها، فقط برای اینه که بدونه در مورد چه چیزی داره دروغ می‌گه.
***
فصل آخر کتاب که راوی مایتا رو پیدا می‌کنه، جزو بهترین‌هاست. مخصوصاً جایی که مایتا تعریف می‌کنه نهایتاً آرمان‌ها و مصادره‌های انقلابیشون، در ذهن مردم با یه دله‌دزدی مسخره جایگزین شد. ضمناً با اینکه اسم مترجم کتاب رو تا حالا نشنیده بودم، اما ترجمه‌ش خیلی خیلی خوبه.
***
فکرم را با صدایی بلند بیان می‌کنم: "شاید این غم‌انگیزترین بخش داستان باشد، این که ماجرایی که با نام انقلاب شروع شد – هر چقدر هم که احمقانه بوده، اما به هر صورت یک انقلاب بود – با جروبحثی بر سر اینکه چقدر دزدیده شده و کی پول‌ها را غارت کرده، تمام می‌شود."
[صفحه‌ی ۳۸۳]
***
+ سال‌های سگی
+ چرا ادبیات؟
+ مرگ در آند
+ گفتگو در کاتدرال
+ دوشیزه‌خانم تاکنا
+ موج‌آفرینی
+ مردی که حرف می‌زند
+ واقعیت نویسنده
+ سور بز
+ نامه‌هایی به یک نویسنده‌ی جوان
***
[۸ شهریور ۱۳۸۶، ۲۲:۲۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


August 25, 2007


اشتیلر
 
٭
نویسنده: ماکس فریش (Frisch, Max)
مترجم: علی‌اصغر حداد
ناشر: نشر ماهی
۴۴۸ صفحه، ۶۵۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۶]

یک شاهکار. مطمئناً رمانی که با جمله‌ی "من اشتیلر نیستم!" شروع بشه، رمان بی‌نظیری خواهد بود. خیلی وقت بود که این‌طوری توی کتابی غرق نشده بودم. این رمان از دو قسمتِ "یادداشت‌های اشتیلر در زندان" و "پس‌گفتار دادستان" تشکیل شده. قسمت اول، یادداشت‌های روزانه‌ی کسیه به اسم "وایت" که اشتباهاً به جای اشتیلر دستگیر شده؛ و با نوشتن این یادداشت‌ها توی زندان، در واقع داره ثابت می‌کنه که اشتیلری نیست. این یادداشت‌های روزانه، با استفاده از تکنیک جعبه چینی یا عروسک روسی نوشته شده‌ان و با شگرد خاصی خواننده رو جذب خودشون می‌کنن. این تکنیک، همونیه که بارگاس یوسا توی "نامه‌هایی به یک نویسنده‌ی جوان" توضیح می‌ده. یعنی داستان در دل داستان. البته داستان‌های فرعی، به صورت خودجوش از دل داستان اصلی در میان و چیزی رو به اون اضافه می‌کنن؛ نه اینکه از بیرون، فقط برای تزیین به‌ش چسبونده شده باشن. بخش بعدی - که به نظر من بهتر بود بعضی جاهاش رو نمی‌نوشت - یادداشت‌های دادستان پرونده‌ی اشتیلره که بعد از محاکمه و تموم‌شدن ماجراها نوشته. متأسفانه ماکس فریش انگار که خواننده رو دستِ‌کم گرفته باشه، خواسته با بعضی از حرف‌های دادستان، تمام نکته‌های مبهم رو روشن کنه.
***
ظاهراً فریش توی کارهاش به مسأله‌ی هویت خیلی اهمیت می‌ده و این رمان هم بر همین مبنا نوشته شده. شما در قسمت اول داستان دارید نوشته‌های کسی رو می‌خونید که در برابر هویتی که از بیرون به‌ش تحمیل می‌شه مقاومت می‌کنه و سعی داره هویت دیگه‌ای رو برای خودش بسازه. اما مسأله اینجاست که با خوندن این یادداشت‌ها ممکنه چیزی رو نفهمید: چون نویسنده‌ی اون‌ها همه‌چیز رو از نگاه و ذهن خودش تعریف و یا جعل می‌کنه. برای همینه که در پایان داستان نیازی به یه ناظر بی‌طرف هست... هر چند که کمی در غلظت داوریِ این ناظر زیاده‌روی شده. فریش به اندازه‌ی کافی در بخش اول سرنخ‌های لازم رو به خواننده داده بود.
***
یکی از قشنگ‌ترین داستان‌های فرعی یادداشت‌های اشتیلر، داستانیه که توی صفحه‌ی ۱۵۵ تعریفش می‌کنه. اگه خواستید کتاب رو بخونید، یاد این حرف من باشید. مخصوصاً جمله‌های پایانی داستان.
آخر داستان هم دو تا نوشته هست؛ یکی مال اریش فرانتسن و اون‌یکی برای فریدریش دورنمات. نوشته‌ی دورنمات، قسمتی از یک نقده و واقعاً نوشته‌ی خوبیه.
ضمناً ترجمه‌ی کتاب هم خیلی عالیه. در کل شدیداً توصیه‌ش می‌کنم.
***
[۳ شهریور ۱۳۸۶، ۱:۳۰]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


August 13, 2007


ماه مستقیم رفت
 
٭
نویسنده: علی صمدپور
ناشر: نشر ماه‌ریز
۵۹ صفحه، ۳۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۰]

۹تا داستان کوتاه به سبک کارهای ماه‌ریزی. همون سبکی که توی دهانِ چهار هم هست. با اینکه از این کلمه خوشم نمیاد، باید بگم که داستان‌های عجیب‌وغریبی داره. البته این عجیب‌وغریب‌بودن، توی این مجموعه به اندازه‌ی دهانِ چهار پررنگ نیست. به نظرم بعضی از داستان‌هاش قشنگه.
***
[۲۲ مرداد ۱۳۸۶، ۱:۴۵]

Labels:



                                                                                                    
........................................................................................


August 08, 2007


عاقبت کار
 
٭
نویسنده: کینگزلی ایمیس (Amis, Kingsley)
مترجم: امید نیک‌فرجام
ناشر: نشر افق
۲۰۸ صفحه، ۲۰۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۳]

داستان خیلی ساده و در عین حال قشنگ، شخصیت‌های جالب، فضای کوچک، زمان کم، پایان‌بندی عالی.

+ کتاب‌خونه
***
[۱۷ مرداد ۱۳۸۶، ۳:۴۰]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................