May 30, 2007


خیابان مارگوتا، شماره‌ی ۱۱۰
 
٭
نویسنده: مهدی سحابی
ناشر: نشر مرکز
۲۰۳ صفحه، ۱۸۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۲]

داستان‌های مهدی سحابی توی این مجموعه خیلی حالت شخصی دارن. یعنی نویسنده یه چیزهایی توی ذهنش داشته؛ و وقتی اون‌ها رو می‌نوشته، به این خاطر که خودش می‌دونسته چی توی ذهنشه، لازم ندیده که همه‌چیز رو بنویسه. برای همین هم بعضی از داستان‌ها ممکنه گنگ باشن. خاطره‌واربودن داستان‌ها هم دلیلیه بر همین مسأله.
داستان "دو زن بودند و گرسنه بودم" رو از بقیه بیشتر دوست داشتم. خیلی عالی نوشته شده بود. نثر سحابی هم بی‌نظیره در کل. چه در ترجمه‌هاش و چه داستان‌هاش. ضمناً داستان‌ها به دو دسته تقسیم شده‌ن: "از اینجا" و "از جاهای دیگر". که محیط داستان‌های دسته‌ی اولْ ایرانه و دسته‌ی بعدی ایتالیا احتمالاً.
***
[۹ خرداد ۱۳۸۶، ۱۲:۵۰]

Labels:



                                                                                                    
........................................................................................


May 19, 2007


بیگانه
 
٭
نویسنده:‌آلبر کامو (Camus, Albert)
مترجم: لیلی گلستان
ناشر: نشر مرکز
۱۷۱ صفحه، ۲۳۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۶]

۶۰ صفحه‌ی اول کتاب، مقاله‌ها و نوشته‌های دیگران راجع به بیگانه‌ست. من هم در یک اقدام خوب، اولش هیچ نگاهی به اون‌ها نکردم و رفتم سر خود داستان تا هم دچار پیش‌داوری نشم، هم داستان رو مثل متن فلسفی نبینم؛ و دقیقاً به عنوان داستان ببینم. به نظرم اگه می‌خواین این کتاب رو بخونین، مثل من رفتار کنین.
***
اولین بخش داستان رو که خوندم، خیلی هیجان‌زده شدم. واقعاً خوب شروع می‌شه. اما هر چی به آخر نزدیک می‌شدم، علاقه‌م کمتر و کمتر می‌شد... دلیلش هم اینه که کامو، یه شخصیت مصنوعی ساخته. اصلاً به این کار ندارم که اون شخصیت "مصنوعی" رو خیلی خوب تونسته پرورش بده. اما مسأله این‌جاست که شخصیتش مصنوعیه. بر خلاف اون چیزی که محمد توی زندگی در پیش رو بود یا مثلاً هولدن کالفیلد. حرف طرف‌دارهای کتاب هم حتماً این خواهد بود که کامو از قصد این کار رو کرده و... خب. این حرف‌ها رو باید در مورد بیانیه‌ی فلسفی کامو زد. نه داستانش.
***
این نکته رو هم همین‌جوری بگم که کامو، با آوردن جمله‌های کوتاه، اون حس بی‌تفاوتی قهرمان داستانش رو خیلی خوب منتقل می‌کنه. در کل همون‌طور که گفتم، این شخصیت خیلی خوب پرداخته شده. اما چه فایده.
***
ضمناً بیگانه رو برای این تا حالا نخونده بودم که جزو کتاب‌های خز محسوب می‌شه. در حدود صادق هدایت و بوف کور و این‌هاست. اما وقتی توی نمایشگاه دیدم که لیلی گلستان ترجمه‌ش کرده، وسوسه شدم که بخرمش.
***
مقاله‌های اول کتاب هم یکی از یکی بدتر. همه‌شون پر از لفظ‌بازی و ادااطوارهای معمول فرانسوی‌ها. یک جمله‌ی به‌دردبخور توی کلش پیدا نمی‌شه، البته جز نوشته‌ی موریس بلانشو. حرف بارت رو نگاه کنید آخه:
"مورسو یک جانی می‌شود، محاکمه‌ی او فعل نیست بلکه نگاه است: چیزی که مورسو را محکوم می‌کند، قاتل‌بودن او نیست؛ بلکه ناظربودن اوست." لفظ‌بازی دقیقاً یعنی همین...
***
[۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۲۳:۲۰]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


May 12, 2007


دوست بازیافته
 
٭
نویسنده: فرد اولمن (Uhlman, Fred)
مترجم: مهدی سحابی
ناشر: نشر ماهی
۱۱۲ صفحه، ۱۲۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۶]

شاهکار. این رو تحت تأثیری که بعد از تموم‌کردن کتاب روم مونده نمی‌گم. چون از اون کتاب‌هاییه که ضربه‌ی ناجور داره آخرش. یعنی نویسنده تا آخرین جمله هم حرف جدیدی برای گفتن داره. کتاب‌های این‌طوری، معمولاً یه تأثیر کوتاه‌مدت روی آدم می‌ذارن و بعد خیلی راحت فراموش می‌شن. چرا؟ چون تمام قدرتشون متکی به همون پایان‌بندی بوده. اما دوست بازیافته یه داستان منسجم و عالی داره. درسته که خیلی از خوب‌بودنش رو مدیون آخر داستانه؛ اما طوری نیست که بعد از یک‌بار خوندن، حرف تازه‌ای برای گفتن نداشته باشه.
***
با خوندنِ هر کتاب جدید، بیشتر و بیشتر به تسلط مهدی سحابی پی می‌برم. تقریباً جزو مترجم‌های بی‌سر‌و‌صدا محسوب می‌شه؛ و در عین حال یکی از بهترین مترجم‌های ایرانه که روی فرانسه و ایتالیایی مثل چی سواره. توی شناسنامه‌ی کتاب، داستان رو جزو انگلیسی‌ها طبقه‌بندی کرده؛ البته وقایعش توی آلمان می‌گذره. و جالب اینه که مهدی سحابی اون رو از روی متن فرانسویش ترجمه کرده.
***
و البته یه چیزی که زیاد دلم نمی‌خواد بگمش، اینه که داستانش خیلی خیلی به "ناشناس در این آدرس" شبیهه. یک تشکر خیلی مخصوص هم از مریم عزیز.
***
[۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۲۲:۴۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


May 11, 2007


تی صفر
 
٭
نویسنده: ایتالو کالوینو (Calvino, Italo)
مترجم: میلاد زکریا
ناشر: نشر مرکز
۱۶۰ صفحه، ۲۵۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۶]

این کتاب دومین مجموعه‌ی کالوینو با موضوع جهان و برگشتن به منشأ اونه. اولیش هم کمدی‌های کیهانیه. سبک داستان‌های بخش اول کاملاً مثل کمدی‌های کیهانیه. یعنی اول یه موضوع علمی رو با زبان علمی می‌نویسه؛ و بعد شروع می‌کنه به ساختن داستان از روی همون موضوع. و بعضی وقت‌ها انقدر اون موضوع اولیه رو دستکاری و سر و ته می‌کنه که ممکنه یادتون بره اون موضوع فیزیکی یا شیمیایی چی بوده.
داستان‌ها سه قسمت شده‌ن:
۱- باز هم Qfwfq
۲- پریسیلا
۳- تی صفر
***
Qfwfq معلوم نیست چیه. توی داستان‌های بخش اول، درست مثل کمدی‌های کیهانی، راوی داستانه. از ازل وجود داشته و الآنش هم توی زمان سفر می‌کنه و توی روزگار حاضر هم وجود داره. به نظرم خلق همچین داستان‌ها و شخصیتی فقط هوشمندی کالوینو رو می‌رسونه. یعنی بیشتر از اینکه یه نویسنده‌ی بزرگ باشه، یه انسان فوق‌العاده باهوشه. داستان‌های کتاب، اون‌جاهایی که وارد مسائل فضا و زمان می‌شن یا وقت‌هایی که در مورد اولین لحظه‌های جهان حرف می‌زنن، خیلی برام جالبن. چون همیشه به مباحث این شکلی علاقه داشتم. برای همین، خود داستان تی صفر رو به بقیه‌ی داستان‌ها ترجیح می‌دم؛ اما در کل کمدی‌های کیهانی مجموعه‌ی بهتری بود. ضمن اینکه فکر می‌کنم کالوینو بعضی جاها خیلی شبیه بورخس می‌شه
***
همون‌طور که می‌بینید، قیمت کتاب زیاد شده. ۱۶۰ صفحه و ۲۵۰۰ تومن. تی صفر، به نظر من کتابیه که ارزش خوندن رو داره، اما ارزش خریدن رو نه.
***
+ مورچه‌ی آرژانتینی

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


May 06, 2007


آئورا
 
٭
نویسنده: کارلوس فوئنتس (Fuentes, Carlos)
مترجم: عبدالله کوثری
ناشر: نشر تندر
۱۲۶ صفحه، ۵۵ تومان
[چاپ اول، ۱۳۶۸]

موقع خوندنِ کتاب، حس کردم که خیلی حالت‌های سوررئال داره. وقتی که آخرش خوندم فوئنتس و لوئیس بونوئل با هم دوست بوده‌ن و انگار یه ربط‌هایی هم به آئورا داشته این دوستیشون، خیلی حال کردم.
***
خود آئورا ۸۰ صفحه بیشتر نیست و بقیه‌ش، نوشته‌ی فوئنتس در این مورده که "چگونه آئورا را نوشتم". این چاپش حاشیه‌ی خیلی زیادی هم داره و فونتش هم درشته. یعنی اگه قرار باشه با اندازه‌ی رقعی و فونت معمول الآن چاپ بشه، بیشتر از ۶۰ صفحه نخواهد شد. این از بحث حجم کتاب.
به گفته‌ی کتابلاگ، برای فهمیدن درست و حسابی آئورا، باید با باروک آشنایی داشت. من که نداشتم. ولی واقعاً ازش خوشم اومد. قضیه اینه که یک تاریخ‌دان، آگهی استخدامی رو توی یک روزنامه می‌بینه و خلاصه برای جمع‌کردن خاطرات شوهر پیرزن آگهی‌دهنده استخدام می‌شه. توی اون خونه‌ای که استخدام شده، برادرزاده‌ی پیرزن هم زندگی می‌کنه: آئورا.
***
از اون کتاب‌هاییه که بعد از یک بار خوندن، بد نیست باز هم بخونیدش تا ببینید نویسنده چطور مقدمات رو چیده تا به اون هدف نهاییش برسه. چون با دونستن هدف نویسنده، دید بازتری نسبت به متن پیدا می‌کنید و حواستون هست که هر چیزی، داره به نویسنده کمک می‌کنه که اون حرف نهایی رو بزنه.
***
خبر خوب هم اینکه آئورا رو نشر نی تجدید چاپ کرده و قراره توی نمایشگاه فروخته بشه. البته اون روزی که من رفتم [جمعه] هنوز نرسیده بود.
***
+ سر هیدرا
***
[۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۲۲:۱۰]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


May 03, 2007


صحرای تاتارها
 
٭
نویسنده: دینو بوتزاتی (Buzzatu, Dino)
مترجم: محسن ابراهیم
ناشر: نشر مرکز
۲۶۴ صفحه، ۱۴۵۰ تومان
چاپ اول، ۱۳۷۹

"زمان همچنان می‌گذرد. تپش بی‌صدای آن، همواره زندگی را عجولانه‌تر بخش می‌کند. حتی امکان ندارد برای یک لحظه، برای حتی نگاهی به عقب متوقف شود. آدم دلش می‌خواهد فریاد بزند:‌ "بایست! بایست!". اما معلوم است که بی‌فایده است. همه چیز می‌گریزد. آدم‌ها، فصل‌ها، ابرها. و چنگ‌زدن به سنگ‌ها و مقاومت‌کردن بالای صخره بیهوده است. انگشتان خسته باز می‌شوند. دست‌ها بی‌حس و سست می‌شوند. آدم دوباره در رودخانه‌ای که آرام به نظر می‌آید، اما هرگز متوقف نمی‌شود، کشانده شده است."
[صفحه‌ی ۲۱۹]
***
من زیاد با بوتزاتی آشنا نبودم و این هم اولین کتابیه که ازش می‌خونم. طبق گفته‌ی کتاب، بوتزاتی از مهم‌ترین چهره‌های ادبیات ایتالیا در قرن بیستمه. غیر از این کتاب هم از بوتزاتی "بیست داستان" و "شصت داستان" با ترجمه‌ی محسن ابراهیم به فارسی برگردونده شده‌ن. ضمن اینکه همین کتاب، اخیراً با ترجمه‌ی سروش حبیبی با اسم "بیابان تاتارها" منتشر شده.
***
بهترین کلمه‌ای که می‌تونه فضای کتاب رو توضیح بده، "بی‌صدا"ست. از اولی که کتاب رو شروع کنید، می‌فهمید که خیلی همه‌چیز آرومه. بخش قصه‌پردازی کتاب هم خیلی عالیه. داستان شدیداً جذابی داره. طوری که من کتاب رو نهایتاً توی ۴ نشست خوندم. موقع خوندنش، مدام یاد فیلم‌های ایتالیایی می‌افتید؛ فیلمی که ممکنه ریتم خیلی کندی داشته باشه و خسته‌تون کنه. اما خوندنِ کتاب، برعکس فیلم، به‌هیچ‌وجه خسته‌کننده نیست.
داستان صحرای تاتارها به نظر من خیلی تمثیلیه؛ اما اصلاً این تمثیل رو با بلندگو اعلام نکرده و خیلی خوب توی داستان گنجونده. خلاصه‌ی کلام اینکه حتماً بخونیدش که بسیار عالیه. نکته‌ی غم‌انگیز اما اینجاست که چاپ اول این کتاب با این ترجمه‌ی خوب، هنوز توی بازار هست...
***
[۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۱۶:۵۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................