archive previous posts
|
|
May 19, 2007 بیگانه
٭
........................................................................................نویسنده:آلبر کامو (Camus, Albert) مترجم: لیلی گلستان ناشر: نشر مرکز ۱۷۱ صفحه، ۲۳۰۰ تومان [چاپ اول، ۱۳۸۶] ۶۰ صفحهی اول کتاب، مقالهها و نوشتههای دیگران راجع به بیگانهست. من هم در یک اقدام خوب، اولش هیچ نگاهی به اونها نکردم و رفتم سر خود داستان تا هم دچار پیشداوری نشم، هم داستان رو مثل متن فلسفی نبینم؛ و دقیقاً به عنوان داستان ببینم. به نظرم اگه میخواین این کتاب رو بخونین، مثل من رفتار کنین. *** اولین بخش داستان رو که خوندم، خیلی هیجانزده شدم. واقعاً خوب شروع میشه. اما هر چی به آخر نزدیک میشدم، علاقهم کمتر و کمتر میشد... دلیلش هم اینه که کامو، یه شخصیت مصنوعی ساخته. اصلاً به این کار ندارم که اون شخصیت "مصنوعی" رو خیلی خوب تونسته پرورش بده. اما مسأله اینجاست که شخصیتش مصنوعیه. بر خلاف اون چیزی که محمد توی زندگی در پیش رو بود یا مثلاً هولدن کالفیلد. حرف طرفدارهای کتاب هم حتماً این خواهد بود که کامو از قصد این کار رو کرده و... خب. این حرفها رو باید در مورد بیانیهی فلسفی کامو زد. نه داستانش. *** این نکته رو هم همینجوری بگم که کامو، با آوردن جملههای کوتاه، اون حس بیتفاوتی قهرمان داستانش رو خیلی خوب منتقل میکنه. در کل همونطور که گفتم، این شخصیت خیلی خوب پرداخته شده. اما چه فایده. *** ضمناً بیگانه رو برای این تا حالا نخونده بودم که جزو کتابهای خز محسوب میشه. در حدود صادق هدایت و بوف کور و اینهاست. اما وقتی توی نمایشگاه دیدم که لیلی گلستان ترجمهش کرده، وسوسه شدم که بخرمش. *** مقالههای اول کتاب هم یکی از یکی بدتر. همهشون پر از لفظبازی و ادااطوارهای معمول فرانسویها. یک جملهی بهدردبخور توی کلش پیدا نمیشه، البته جز نوشتهی موریس بلانشو. حرف بارت رو نگاه کنید آخه: "مورسو یک جانی میشود، محاکمهی او فعل نیست بلکه نگاه است: چیزی که مورسو را محکوم میکند، قاتلبودن او نیست؛ بلکه ناظربودن اوست." لفظبازی دقیقاً یعنی همین... *** [۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۶، ۲۳:۲۰] Labels: آلبر کامو, لیلی گلستان 12:02 AM |