archive previous posts
|
|
June 14, 2005 اگر شبی از شبهای زمستان مسافری
٭
........................................................................................نویسنده: ایتالو کالوینو مترجم: لیلی گلستان ناشر: موسسهی نشر آگه ۳۱۵ صفحه، ۲۵۰۰ تومان ما که بالاخره نفهمیدیم اسم این انتشاراتی "آگه"ه یا "آگاه" ! *** از همون عنوان کتاب باید بفهمید که با یه کتاب ِ متفاوت روبرو هستید. *** جملات اول کتاب رو ببینید: "تو داری شروع به خواندن ِ داستانِ جدید ِ ایتالو کالوینو، اگر شبی از شبهای زمستان مسافری، میکنی. آرام بگیر. حواست را جمع کن. تمام ِ افکار دیگر را از سر دور کن. بگذار دنیایی که تو را احاطه کرده در پس ابر نهان شود..." *** همونطور که دیدید، شخصیت اصلی کتاب، شمایید! یعنی خوانندهی کتاب. *** داستان این طوری پیش میره: شما میبینید که کتاب ِ آگر شبی از شبهای زمستان مسافری توی صفحاتش مشکل داره. میرید و به کتابفروشی این موضوع رو میگید. میفهمید که این کتاب با کتاب ِ دیگری به اسم ِ "با دور شدن از مالبورک" قاطی شده. در آنجا با یک دختر آشنا میشوید که او هم دچار همین مشکل شده. "با دورشدن از مالبورک" را میگیرید و موقع خواندن ِ آن، میفهمید که این هم مشکلی مشابه کتاب ِ قبلی دارد. *** اگر از بالا نگاه کنیم اینشکلی میشه: یک نفر –شما- درگیر ِ یافتن ِ کتاب ِ اصلی هستید. در این بین به یک کتاب دیگر میرسید و ... و نویسندهی کتاب، هم ماجرای جستجوی شما را آورده و هم کتابهایی که میخوانید. *** شما تا آخر ِ داستان به دنبال ِ کتاب اصلی میروید، میفهمید که پای ِ جعل ِ یک مترجم در میان بوده که او هم به نوعی عاشق ِ معشوقهی شماست. *** در پایان هم میفهمید که خود ِ شما شخصیت ِ یک داستان ِ بزرگتر –خیلی بزرگتر- بودهاید که خودتان هم آن را تمام میکنید. *** "نهایتی که تمام روایتها را به خود میکشد دو صورت دارد:یا ادامهاش در زندگی است یا ناگزیر، مرگ است." *** این اثر ِ کالوینو واقعا شاهکار بود. توش همه چی داشت! اصلا یه چیز ِ خارقالعاده بود. خب دیگه دیدیم که زبونم قاصره! *** ولی من آخرم نفهمیدم که اسم ِ این ناشر آگاهه یا آگه! *** [۲۴ خرداد ۱۳۸۴، ۱۶:۴۵] Labels: ایتالو کالوینو, لیلی گلستان 5:15 PM |