October 25, 2005


خنده در تاریکی
 
٭
نویسنده: ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف (Nabakov, Vladimir Vladimirovich)
مترجم: امید نیک‌فرجام
ناشر: انتشارات مروارید
۲۴۷ صفحه، ۲۳۰۰ تومان

"روزی روزگاری در شهر برلین آلمان مردی زندگی میکرد به نام آلبینوس. او متمول و محترم و خوشبخت بود؛ یک روز همسرش را به خاطر دختری جوان ترک کرد؛ عشق ورزید؛ موردِ بی‌مهری قرار گرفت؛ و زندگی‌اش در بدبختی و فلاکت به پایان رسید.
این کل داستان است و اگر در نقل آن لذت و منفعت مادی نبود، همین‌جا رهایش میکردیم؛ گرچه چکیده‌ی زندگی انسان را میتوان بر سنگ قبری پوشیده از خزه جا داد، نقل جزئیات همواره لطفی دیگر دارد."
اولین جملات کتاب.
***
خب واقعا کل داستان همینه!!!
***
سه تا از ترجمه‌های امید نیک‌فرجام رو پشت سر هم خوندم! البته میشه گفت اتفاقی بوده!
به هر حال که مترجم خوبی به نظر میاد.
***
خوندنِ این، از"زندگی واقعی سباستین نایت" راحت‌تر بود.
***
خیلی جاها، آدم وقتی جمله‌ها رو میخونه، همزمان تصویرشون رو میبینه. و کاملا یادش میره که الان چشم‌هاش دارن چند تا خطِ سیاه رو میبینن.
یعنی تصویرسازی و خوندن، همزمان هستن! خب البته میدونم که از لحاظ منطقی و فیزیولوژی بدن و این‌ها، این حرفم ایراد داره، ولی خب اینجوریه دیگه!
***
+ زندگی واقعی سباستین نایت
***
[۳ آبان ۱۳۸۴، ۷:۲۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


October 20, 2005


زندگی واقعی سباستین نایت
 
٭
نویسنده: ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف (Nabakov, Vladimir Vladimirovich)
مترجم: امید نیک‌فرجام
ناشر: انتشارات نیلا
۲۲۲ صفحه، ۱۴۰۰ تومان

سباستین نایت یک نویسنده است.
برادر ناتنی‌ش، بعد از مرگ او تصمیم میگیرد زندگی‌نامه‌اش را بنویسد و زوایای پنهان زندگی‌ش را روشن کند. برای این کار هم سراغ اطرافیان سباستین میرود.
***
در آخر، میفهمیم که راوی، در واقع خودش را جستجو میکرده است.
***
کتاب خاصیه. یه جوریه!
***
هر چی بیشتر میخونی، احساس میکنی چیز کمتری داشته. همینطور کم و کم‌تر میشه.
تجربه‌ی جالبی بود. در کل هم می‌ارزه به خوندنش.
***
بعد از داستان اصلی، یک ضمیمه هم دارد با عنوانِ "داستان‌پرداز ناشی"، نوشته‌ی مایکل هـ.بگنل
که حتماً باید خوندش.
***
[۲۸ مهر ۱۳۸۴، ۱۲:۴۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


October 12, 2005


تیرهای سقف را بالا بگذارید، نجاران. سیمور: پیشگفتار
 
٭
نویسنده: جی. دی. سلینجر (Salinger, Jerome David)
مترجم: امید نیک‌فرجام
ناشر: انتشارات ققنوس
۲۰۶ صفحه، ۱۶۰۰ تومان

سه بخش دارد:
داستان ِ"تیرهای سقف..."
داستان ِ"سیمور: پیشگفتار"
و مؤخره.
***
سیمور، -شخصیتی که ابتدا در داستانِ "یک روز خوب برای موزماهی" او را میبینیم- در هر دو داستان نقش محوری را دارد.
البته این نقش در هیچ‌کدام مستقیم نیست. بادی، برادر سیمور، داستان را تعریف میکند، داستانی که نقش اول‌ش سیمور است.
پسر بزرگ خانواده‌ی عجیب و غریب گلس.
قدیس‌گونه، شکست‌ناپذیر.
البته خودکشی‌ش در "یک روز خوب برای موزماهی" کمی از حال‌ت قدیس‌بودن‌ش میکاهد!
***
مؤخره، تا حدودی سعی میکند قسمت‌هایی از زندگی مرموز سلینجر را بنویسد.
چیزهایی که در بیشتر مقدمه‌های کتاب‌های سلینجر خوانده‌ایم!
اطلاعاتی که هیچ‌وقت به‌روز نمیشوند.
***
خیلی از نکات و شخصیت‌هایی که در آثار سلینجر میبینیم، بازتاب زندگی واقعی او هستند.
زندگیِ واقعی‌ای که خود سلینجر آن‌قدر دست‌کاری‌ش کرده که بازشناسی‌ش از دروغ مشکل است!
***
نمیدونم چرا کتاب‌های ققنوس رو کند میخونم!
***
***
[۲۰ مهر ۱۳۸۴، ۱۹:۲۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


October 07, 2005


روزی روزگاری، دیروز
 
٭
مترجم: لیلا نصیری‌ها
ناشر: انتشارات مروارید
۲۴۳ صفحه، ۲۱۰۰ تومان

خیلی از نویسنده‌های معروفی که الآن میشناسیم، کارشون رو با نیویورکر شروع کردن.
جی.دی سلینجر، ریموند کارور و...
در واقع، خیلی از استعدادهای داستان‌نویسی معاصر رو نیویورکر کشف کرده.
***
داستان‌های این کتاب، برگزیده‌ی داستان‌های مجله‌ی نیویورکرن.
***
زنان آسیب‌پذیر، جان آپدایک
قلچماق‌ترین سرخ‌پوست دنیا، شرمن آلکسی
بازیگر آماده میشود، دانلد آنتریم
سلطه، رابرت استون
ناکامی‌های یک آرایشگر، جورج ساندرز
روزی روزگاری، دیروز، حنیف قریشی
سومین و آخرین قاره، جومپا لاهیری
خرسی که از پشت کوه آمد، آلیس مونرو
***
سومین و آخرین قاره رو قبلا توی مترجم دردها خونده بودم.
***
روزی روزگاری، دیروز داستان خوبیه!
***
بیشتر نویسنده‌ها، توی نظرسنجی نیویورکر، جزو "۲۰ نویسنده‌ی برتر و جوان ادبیات داستانی امریکا" معرفی شدن.
نویسنده‌هایی که آینده‌ی ادبیات داستانی امریکا، دست اونهاست.
***
کیفیت چاپ و طرح جلد، افتضاحن، ولی ترجمه خوبه.
***
[۱۵ مهر ۱۳۸۴، ۱۳:۱۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................


October 05, 2005


در جست‌وجوی زمان از دست رفته: در سایه‌ی دوشیزگان شکوفا
 
٭
نویسنده: مارسل پروست (Proust, Marcel)
مترجم: مهدی سحابی
ناشر: نشر مرکز
۶۷۰ صفحه، ۳۷۵۰ تومان

"در سایه‌ی دوشیزگان شکوفا"، جلد دوم از مجموعه‌ی "در جست‌وجوی زمان از دست رفته" است.
و به دو بخش تقسیم میشود:
پیرامون بانو سوان
نام جاها: جا
***
در بخش اول، سر و کله‌ی آدم‌های جدید پیدا میشود. و آدم‌های قبلی کم‌کم به حاشیه رانده میشوند.
تنها قانون ثابت این محافل، قانون تحول مدام کالئیدوسکوپ جامعه است. یعنی که هیچ چیز ثابت نیست و با گذشت زمان، همه چیز عوض میشود.
محور این بخش، عشق راوی به ژیلبرت است. عشقی که با یک ماجرای کوچک تبدیل به دلگیری میشود و راوی، در عین اشتیاق‌ش به ژیلبرت، سعی میکند دیگر او را نبیند.
"اگر در گفتن اینکه دیگر هرگز نمیخواهی دلدار را ببینی یکسره صادق نباشی، در گفتن این هم که دیدارش را میخواهی نیستی." [۲۵۵]
و به کشتن ِ "آن منی که در درون من ژیلبرت را دوست داشت" تن میدهد.
***
بخش بعدی، سفر به بلبک، همراه مادربزرگ است.
علاقه به گروه دختران کنار دریا.
ژیلبرت جایش را به آلبرتین میدهد.
راوی که آلبرتین را دوست دارد، علاقه‌اش را به یکی دیگر از اعضای گروه نشان میدهد. با این امید که بیشتر در دل او جا کند.
سرانجام، آلبرتین یک شب راوی را به اتاق‌ش دعوت میکند. وقتی راوی میخواهد آلبرتین را ببوسد، او ممانعت میکند و زنگ را به‌صدا در می‌آورد. از آن به‌بعد هم آلبرتین وجهه‌اش را نزد راوی از دست میدهد.
پروست، عشق را بعد از نیازهای جسمی قرار میدهد. اگر زنی بدن‌ش را پیش معشوق‌ش برهنه میکند، باید ذهن‌ش را هم برهنه کند. آلبرتین، در مرحله‌ی نخست باز میماند.
***
خیلی‌ها در این کتاب، به پروست ایراد زمانی گرفته‌اند.
گذشته از اینکه واقعا لغزش از پروست بوده یا نه، مبنای "در جست‌وجو..."، ترتیب زمانی نیست، بلکه آن‌چیزی است که در ذهن میگذرد و برای ذهن هم زمان معنای چندانی ندارد.
"وانگهی، از آن‌جا که حافظه معمولا خاطرات را نه به ترتیب زمانی‌شان، بل به شکل بازتابی به ذهن آدم می‌آورد که نظم اجزای آن باژگونه شده است..." [۲۰۵]
***
در اتاق هتل بلبک، ابتدا اشیا با راوی سر ناسازگاری دارند. انگار که او را از آن‌جا طرد میکنند.
این مفهوم را که اشیا جان دارند و بخش بزرگی از حافظه‌ی ما در آن‌ها میگذرد و حفظ میشود، در خیلی از جاهای کتاب میبینیم.
***
+ طرف خانه‌ی سوان
+ مارسل پروست
***
[۱۳ مهر ۱۳۸۴، ۲۱:۴۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................