![]() |
||
archive previous posts
|
July 23, 2010 ظلم، جهل و برزخیان زمین
٭
........................................................................................نجوا و فریادها در برخورد فرهنگها نویسنده: محمد قائد ناشر: انتشارات طرح نو ۳۸۴ صفحه، ۱۰۰۰۰ تومان [چاپ اول، ۱۳۸۹] بعضی از قسمتهای این کتابش رو قبلاً از روی سایتش خونده بودم. خودش گفته که توی این نسخه، نسبت به فایلهای اینترنتی تغییراتی داده و قاعدتاً بهترش کرده. موضوع کلی کتاب برخورد (روابط) فرهنگها با همدیگهست. به نظرم قائد به این خاطر این موضوع رو انتخاب کرده که هر حرفی دلش خواست بتونه بزنه. برای همین من نتونستم انسجام خیلی پررنگی جز همون عبارت کلی توی کتاب پیدا کنم. معمولاً کسی که به همهچیز گیر میده و بیرحمانه از بالا تا پایین رو نابود میکنه، پیش چشم مخاطب چهرهی ترسناکی پیدا میکنه که اولین نتیجهش، وحشت از گیردادن به خود طرفه. قائد تقریباً چنین حالتی پیدا کرده. کسی که موقع شستن شریعتی، به استفادهش از «روح جامعهی شرقی» هم بند کرده، خودش بارها توی کتاب از عبارتهای مشابهی استفاده میکنه. چهرهی ترسناک قائد خیلی از این ایرادهاش (با معیارهای خودش) رو از چشم آدم مخفی میکنه. از بحث فرهنگ مکتوب و فرهنگ شفاهی، و تفاوت نگاه شرقیها و غربیها به جنگ و نقش فرد توی اون خیلی خوشم اومد. کتاب به عنوان یه کلیت (به خاطر نداشتن انسجام) ممکنه چیز دندونگیری نباشه، ولی تقریباً هر جزئش خوندنی و بهدردبخوره. قائد شیفتهی غربه و اصلاً سعی نداره این رو پنهان کنه. دقت کنید که تقریباً در تمام نقلقولها و پاورقیهاش، هرجا صحبت از یه ایرانیه اون رو با تمسخر نگاه کرده؛ و اکثر خارجیها رو با احترام. این نوشتهی پروژکتور و این هم افست در مورد همین کتاب. *** + دفترچهی خاطرات و فراموشی *** [۱ مرداد ۱۳۸۹، ۲۲:۱۵] Labels: محمد قائد 10:36 PM July 09, 2010 ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی
٭
........................................................................................نویسنده: گابریل گارسیا مارکز (Garcia Marquez, Gabriel) مترجم: باقر پرهام ناشر: نشر آگه ۱۸۴ صفحه، ۶۰۰ تومان [چاپ سوم، ۱۳۷۷] میگل لیتین یک کارگردان شیلیاییه که بعد از به قدرت رسیدن پینوشه، از کشورش تبعید شد و اجازهی ورود به شیلی رو از دست داد. سال ۱۹۸۵ میگل لیتین با یک هویت جعلی، همراه چند تیم فیلمبرداری از کشورهای مختلف وارد خاک شیلی شد و تونست سی و دو هزار متر فیلم از شیلی تهیه کنه که یک فیلم سینمایی دو ساعته، و یک مجموعهی تلویزیونی چهار ساعته از توش در اومد. بعد از اون، مارکز تصمیم میگیره داستان پشت پردهی این اتفاق رو بنویسه؛ برای همین ۱۸ ساعت با میگل لیتین حرف میزنه و این کتاب رو از اون گفتگوها در میاره. طبیعتاً از همون اول مشخصه که میگل لیتین کارش رو با موفقیت انجام میده و از شیلی خارج میشه، اما اون استرسها و ابهامهایی که توی سفرش وجود داره بعضی وقتها واقعاً ترسناک میشه. برای آشناشدن با نظامهای دیکتاتوری و فهمیدن شباهتهاشون کتاب خیلی خوبیه. اطلاعات جالبی هم در مورد خود شیلی و آلنده و کشتهشدنش داره. ترجمهش هم معمولی و شاید روبهپایین باشه، ولی میشه تحملش کرد. «ممکن نبود این مناطق را ترک کنم و تصویری از مجسمهی دون نکیلاس پالاسیو، مؤلف کتاب نژاد شیلیایی، با خود نبرم؛ وی در این کتاب جنجالبرانگیز مدعی شده که شیلیاییهای اصیل، پیش از مهاجرتهای گروهی اقوام باسک، ایتالیایی، عرب، فرانسوی و آلمانی، از بازماندگان مستقیم هلنهای یونانی بودند و در نتیجه حقشان است که نیروی رهبریکنندهی تمام آمریکای لاتین باشند و راه حقیقت و رستگاری را به جهانیان نشان بدهند.» *** + صد سال تنهایی + از عشق و دیگر اهریمنان + خاطرهی دلبرکان غمگین من + گزارش یک مرگ + ساعت شوم *** [۱۸ تیر ۱۳۸۹، ۰۰:۳۰] Labels: باقر پرهام, گابریل گارسیا مارکز 12:29 AM |