archive previous posts
|
|
June 29, 2009 گزارش یک مرگ
٭
........................................................................................نویسنده: گابریل گارسیا مارکز (Garcia Marquez, Gabriel) مترجم: لیلی گلستان ناشر: نشر ماهی ۱۳۳ صفحه، ۲۴۰۰ تومان [چاپ اول، ۱۳۸۸] یک تیزر تبلیغاتی برای یک فیلم یا بازی بود که به این صورت روایت میشد: در یک فضای انیمیشنی سهبعدی، تمام بازیگرها و اجسام در لحظهی خاصی متوقف شده بودند. محیط شبیه بانک یا اداره بود. کلیت افراد مجموعه به دو دسته قابل تقسیم بودند: سارقان مسلح و کارمندها. تقریباً همهی سارقان ماسک ژوکر داشتند، یکی مشغول تیراندازی بود و تیرهایش روی هوا متوقف شده بودند، یکی از پشت روی کارمندی پریده بود و داشت او را خفه میکرد، یکی دیگر مثلاً داشت نارنجک میانداخت، و بعضیها هم داشتند میدویدند. اما همهی اینها را از کجا میفهمیدیم؟ دوربین با یک حرکت منظم و پیوسته، داخل ساختمان حرکت میکرد. گزارش یک مرگ شدیداً من را یاد این تیزر انداخت: یک قتل ناموسی رخ داده است. سالها پیش. حالا راوی مانند یک محققْ دنبال شاهدان و هرگونه منبع دیگری برای گزارش این قتل میگردد. گاهی یک صحنهی واحد را از دیدگاه چند نفر بیان میکند و تفاوت نگاههای آنها به صحنهای واحد را نشان میدهد. و خلاصه از این حرفها. به نظرم تأکید مارکز روی این مسأله بود که: dead is dead. تقریباً در تمام مدت کتاب میخواست بگوید که با کوچکترین تغییری در روند ماجراها، این قتل میتوانست اتفاق نیفتد... و البته فرصت جلوگیری از این قتل در اختیار همه بود. شانس زندهماندن سانتیاگو ناصر، از جلوی چشم هر کسی رد میشد و همه فقط نگاه میکردند. کتاب فوقالعاده است. ترجمهی خیلی خوب، طرح جلد فوقالعاده، داستان معرکه. بله، داستان معرکه را در آخر آوردم. *** + صد سال تنهایی + از عشق و دیگر اهریمنان + خاطرهی دلبرکان غمگین من *** [۷ مرداد ۱۳۸۸، ۲۳:۱۰] Labels: گابریل گارسیا مارکز, لیلی گلستان 11:26 PM |