archive previous posts
|
|
December 02, 2006 آماتورها
٭
........................................................................................نویسنده: دونالد بارتلمی (Barthelme, Donald) مترجم: روحی افسر ناشر: مؤسسهی انتشاراتی کلاغ سفید ۱۶۹ صفحه، ۱۸۰۰ تومان [چاپ اول، ۱۳۸۳] وضعیت داستانهای بارتلمی از این دو حال خارج نیست: ۱- انقدر اطلاعات فرامتنی [باکلاس] دورش رو گرفته و انقدر این حجم اطلاعات زیاده، که بدون دونستن اونها هیچی از داستان نمیشه فهمید؛ و در نتیجه خوانندهی فارسیزبان هیچجور نمیتونه ادعا کنه که چیزی از این داستانها فهمیده. ۲- اساساً چرت و پرت و مزخرفه. البته استحضار دارید که خیلی کلاس داره از بارتلمی تعریف کنین و خوشتون بیاد و این حرفها. اما این حرف دل من بود. توی کتابهای قبلیش باز کمی رودرواسی میکردم و نمیگفتم. ولی دیگه اینجا صدام دراومد. مثال [جملههای اول داستان «تو به شجاعت ونسان ونگوگی»]: «تو به سه زبان به صحبتهای مردم گوش میدی. مگه تا حالا هیشکی بهت نگفته که سگهای قلادهدار رو نوازش نکنی؟ ما دستهای خونآلود تو رو با ویسکیهای رستوران میشوییم. بچهها. به مادری که کالسکهای رو هل میده اشاره میکنی و میگی، من یکی میخوام. و فرصت زیادی نیست. ولی ماشین عظیم جادهسازی (زرد) نمیتونه بچه داشته باشه با اینکه عضوی از یه خانوادهست، خواهر و برادر داره – غلتک پاگوسفندی، چکش بادی.» وای وای چه پستمدرن. انصافاً خودتون قضاوت کنید... البته با توجه به استقبال عظیمی که توی امریکا از بارتلمی شده و میشه، بهنظر میاد بیشتر همون قضیهی ارجاعات به دنیای بیرون مطرح باشه. ولی من همچین حسی ندارم. فکر میکنم اون چندتا داستانی هم که ازشون خوشم اومده، به خاطر این بوده که از بقیهی داستانها چیزی نفهمیدم و این وسط اونا شدن مثل یکچشم در شهر کورها. ترجمهی کتاب هم تا جایی که به قسمت فارسینویسی و اینا مربوط بشه، بد نیست. اما نمیدونم چقدر خوب ترجمه شده. به نظر نمیاد بد باشه در هر صورت. ضمناً چندتا از داستانهای این مجموعه قبلاً توی «زندگی شهری» و «زن تسخیرشده» هم اومده بودن. برای همین از روی اونها پریدم، با اینکه چیزی ازشون یادم نبود. چون میدونستم اگه باز هم بخونم چیزی از این داستانها برام نخواهد موند و صرفاً وقتم رو تلف میکنم. *** + زندگی شهری + زن تسخیرشده *** [۱۱ آذر ۱۳۸۵، ۲۲:۵۰] Labels: دونالد بارتلمی, روحی افسر 11:12 PM |