٭
نویسنده: دونالد بارتلمی (Barthelme, Donald)
مترجم:
شیوا مقانلوناشر: نشر مرکز
۱۳۶ صفحه، ۱۶۵۰ تومان
۱۴تا داستانه. دوتاش رو قبلاً خونده بودم! ["نامهای نوشتم..." و "اولین کار بدی که بچه کرد..."] و فکر میکنم دفعهی قبل که خونده بودمشون، بیشتر لذت برده بودم. شاید ترجمهشون بهتر بوده. چه میدونم؟
***
دیگه اینکه بعضی جاها، مترجم اومده برای ترجمه، از اصطلاحهای فارسی استفاده کنه. ولی بهنظرم ناموفقه. مثلاً:
"به نظرتان خیلی از جریان پرت شدم؟ اندکی صبر، سحر نزدیک است."
[صفحهی ۸۸]
آوردنِ "اندکی صبر سحر نزدیک است" فکر میکنم فقط برای این بوده که یه اصطلاحی آورده بشه. در حالی که این قطعهشعر، اصلاً اصطلاح نیست که! کدومتون تا حالا به جای "گر صبر کنی..." این رو گفتین؟ حالا به من چه اصلاً.
***
بعضی از داستانهاش خوبان. اما نمیدونم چرا بعضیهاش رو اصلاً نمیشه خوند. شاید چون فارسیزبانیم و اینا، بعضی چیزها بیمعنیه... ولی مهم اینه که در حال حاضر، بیمعنیه و خوندنِ داستان، عبث. البته گزینهی اصلی اینه: من نمیفهمم؛ داستان مشکلی نداره!
***
+
زندگی شهری***
[۲۵ مرداد ۱۳۸۵، ۲۳:۲۰]
Labels: دونالد بارتلمی, شیوا مقانلو
11:37 PM