archive previous posts
|
|
April 01, 2006 شهر شیشهای
٭
........................................................................................نویسنده: پل استر (Auster, Paul) مترجم: شهرزاد لولاچی ناشر: نشر افق ۲۰۳ صفحه، ۲۰۰۰ تومان "شهر شیشهای"، اولین کتاب از سهگانهی نیویورک استره. دو کتاب بعدی هم "ارواح" و "اتاق دربسته" اَن. از همینجا هم تذکر بدم که من "ارواح" رو ندارم و در نتیجه کتاب بعدی که میخونم، "اتاق دربسته" خواهد بود! *** احتمالاً همهتون حالتی شبیه به این رو تجربه کردین: موقع خوندنِ کتاب، با اینکه کلمهبهکلمه دارین جلو میرین و کتاب رو میخونین، بعد از چند صفحه متوجه میشین که هیچّی نخوندین! یعنی صرفاً کلمهها رو نگاه میکریدن و ذهنتون جای دیگهای بوده. خواستم بگم که من موقع خوندن این کتاب و کتاب قبلی که از استر خونده بودم، هیچوقت دچار همچین حالتی نشدم! استر خیلی به جزئیات توجه میکنه و در عین حال، این توجهش اصلاً توی ذوق نمیزنه؛ انگار که میدونه باید کدوم جزئیات رو نقل کنه. *** کویین، با نام مستعار ویلیام ویلسون، رمانهای جنایی مینویسه. یهشب، یهنفر بهش تلفن میزنه و دنبال کارآگاهی میگرده به اسم "پل استر". کویین هم وسوسه میشه و خودش رو بهجای "پل استر" جا میزنه و دنبال قضیه رو میگیره و با کسی که تلفن زده، قرار میذاره. میفهمه که طرف، کسیه به اسم "پیتر استیلمن" که در کودکی، پدرش زندانیش کرده بوده و الآن هم قراره پیداش کنه و بکشتش. خلاصه اینکه کویین میره در قالب استر و سعی میکنه رد استیلمن پدر رو بگیره و نذاره که پسرش رو بکشه... *** من هنوز هم مصرّانه معتقدم که اساس کتابهای استر، بر تصادفه. هیچوقت توی کتابهاش نباید گفت "چرا؟". همهچیز، همونهاییه که میبینیم و... همینه که هست! کویین هیچوقت از خودش نمیپرسه که حالا برای چی رفته دنبال این پرونده و اصلاً به اون چه ربطی داره و... *** + هیولا [+ لویاتان؛ غلاف تمامفلزی] *** [۱۲ فروردین ۱۳۸۵، ۱۵:۳۵] Labels: پل استر, شهرزاد لولاچی 12:42 PM |