March 28, 2006


مرشد و مارگریتا
 
٭
نویسنده: میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف (Bulgakov, Mikhail Afanas’evich)
مترجم: عباس میلانی
ناشر: فرهنگ نشر نو
۴۴۳ صفحه، ۴۵۰۰ تومان

دیر آمدی ای کتاب خوش‌دست
اما چه مـطالـبت قـشنگ است
[ناصر فیض]
***
`"واضح است که در فضای ادبی خفه‌ی دوره‌ی استالین، اثری بدیع چون مرشد و مارگریتا حق حیات نداشت و ربع قرن طول کشید تا بالاخره در سال ۱۹۶۵، زمامداران شوروی، پس از حذف بیست‌و‌پنج صفحه از متن کتاب، آن را در تیراژ محدودی چاپ کردند."
حالا این تیراژ محدود چقدر بوده؟... سیصدهزار نسخه... توجه کنید: ۳۰۰۰۰۰! و جالب‌تر از این تیراژ، اینه که تمام این تعداد در همون شب اول به فروش می‌رسه...
***
ظاهراً کمال تبریزی، فیلم "گاهی به آسمان نگاه کن" رو بر اساس همین کتاب ساخته. من که ندیدم‌ش!
***
همونطوری که اول کتاب، مترجم‌ش گفته، داستان از ۳بخش مجزا و مربوط تشکیل شده که آخر داستان به هم می‌رسن [خدا رو شکر]. عشق مرشد و مارگریتا، تصلیب مسیح، گندکاری‌های شیطان در مسکو.
***
نمادین‌بودن‌ش خیلی توی چشمه! یعنی حتی اگه نفهمین چی‌به‌چی‌یه، [مثل من]، حداقل می‌فهمین که پر از نماد و استعاره و این صحبت‌ها ست!
و بنابر سنت قدیمی، "تنها مأمن و منجی انسان در مقابل این‌همه معضلات، عشق است و لاغیر."
***
سعی کنین تا جایی که می‌شه، از هیچ‌کتابی تعریف نشنوین! چون وقتی که با خود کتاب روبرو می‌شین، اون کتاب در واقع از آسمون برای شما میاد به زمین و می‌بینید اون چیزی نیست که فکر می‌کردین، هرچند که خیلی‌خیلی عالی باشه.
من از این‌کتاب خیلی خوشم اومد، نباید این رو مخفی کنم، اما واقعاً اون‌جوری که راجع‌به‌ش شنیده بودم و فکر می‌کردم نبود، مرشد و مارگریتا برای من از آسمون به زمین اومد...
***
[۷ فروردین ۱۳۸۵، ۲۳:۵۵]

Labels:



                                                                                                    
........................................................................................