archive previous posts
|
|
June 20, 2005 تقسیم
٭
........................................................................................نویسنده: پیرو کیارا مترجم: مهدی سحابی ناشر: نشر مرکز ۱۹۵ صفحه، ۱۹۵۰ تومان وقتی مترجم ِ یک کتاب، مهدی سحابی باشه، باید حتما اون رو خوند. خصوصا وقتی که نویسندهی داستان هم ایتالیایی باشه! *** یک کارمند ِ خشک و جدی (امرنتزیانو) با یک زندگی ِ ماشینوار، سه خواهر بدترکیب ِ ترشیده که هرکدام فقط یک ویژگی مثبت در ظاهرشان دارند و در یک خانه کنار هم زندگی میکنند. کارمند، عاشق یکی از سه خواهر میشود. دو خواهر دیگر هم سعی دارند خودشان را به رخ او بکشند. امرنتزیانو با زشتترین خواهر ازدواج میکند. هر چهار نفر در یک بازی درگیر شدهاند که پایان آن، تقسیم است. کارمند، زندگیش را با این سه تقسیم میکند و از طرف دیگر، خواهر ِ اصلی –زنِ کارمند-، عشقش را با دو خواهرش. *** شخصیتهای فرعی زیادی در داستان وجود ندارند. یکی پائولینو ست و دیگری کشیش. پائولینو معشوقهی تراسیلا –یکی از خواهرها- بوده که بعد از یک رسوایی که در کلیسا کشیش متوجه آن میشود، شهر را ترک میکند. *** بعد از مدتی، هر چهار نفرشان با شکوفایی فاشیسم در ایتالیا، به طرفداران معمولی ِ آن تبدیل میشوند. *** امرنتزیانو، در پایان به دلیل ِ زیادهروی در تقسیم(!) میمیرد. به دلیل ِ یک سوءتفاهم که دکتر در شهر پخش میکند، امرنتزیانو تبدیل به یک قهرمان ملی میشود. سوءتفاهم این بوده که دکتر خیال میکند امرنتزیانو قبل از مرگش خواسته پیراهن سیاه را که نماد حزب فاشیست ِ ایتالیا بوده تنش کنند. البته معلوم نیست سوءتفاهم بوده یا شوخی، چون دکتر، از مخالفان فاشیسم بوده! *** امرنتزیانو، در خانه هم وضع مشابهی پیدا میکند. هر خواهر به دنبال آثاری میگردد که آن را به عنوان نمادی از امرنتزیانو برای خودش حفظ کند. *** به نظرم ایتالیا به دلیل موقعیتهای خاص ِ اجتماعی-سیاسیاش، سرزمین داستانخیزی بوده. "بهمن فرزانه" در یک مصاحبه گفته بود که داستانهای نویسندههای امروز ایتالیا فقط به درد ِ سطلآشغال میخورند و دیگر نویسندههایی مثل نویسندههای قدیمی در این کشور به ندرت پیدا میشوند. *** اگر هم زندگینامههای این نویسندهها رو ببینید، متوجه میشید که نوع خاص زندگی ِ اونها –که الان ممکنه خیلی کمتر پیش بیاد یا اصلا پیش نیاد- تاثیر زیادی روی نوشتههاشون داشته. *** "تقسیم" به نظر بیشتر ِ منتقدها، بهترین اثر ِ کیارا در بین ِ رمانهاشه. *** [۳۰ خرداد ۱۳۸۴، ۱۵:۰۰] Labels: پیرو کیارا, مهدی سحابی 1:29 PM |