گردآورنده و مترجم: جعفر مدرس صادقی
ناشر: نشر مرکز
۱۸۴ صفحه، ۱۹۵۰ تومان
[چاپ سوم، ۱۳۸۴]

خب فکر کنم دارم درست می‌شم. این رو تقریباً خوب خوندم. البته هنوز به اون سرعت ایده‌آل‌م نرسیدم. می‌رسم حالا.
***
این هم باز مجموعه‌ی چندتا داستان کوتاهه از نویسنده‌های معاصر امریکا. به‌اضافه‌ی چندتا مقاله در آخر کتاب. داستان‌ها:
شرلی جکسن، لاتاری
کازوئو ایشی گورو، شام خانوادگی
آن تایلر، ذوق زبان
جان آپدایک، آن طرف خیابان
آن بیتی، خانه‌ی واندا
توبیاس ولف، آن میلر دیگر
ریموند کارور، چخوف
***
نمی‌دونم این چه صیغه‌ایه. هر نویسنده‌ای از هر داستانی که توی مقدمه‌ی کتاب تعریف کنه، عدل همون داستان می‌شه گندترین داستان مجموعه. این‌جا هم همینه. انقدر هی لاتاری لاتاری می‌کنه آدم می‌گه ببین چیه دیگه. بعد می‌خونی می‌بینی زکی. واقعاً داستان مسخره و بی‌خودیه! عوض‌ش بقیه‌ی داستان‌ها به‌شدت عالی‌ان! خیلی خوبه. مخصوصاً "آن میلر دیگر" و ذوق زبان".
***
مقاله‌های آخر کتاب هم خیلی خوبه. در کل مجموعه‌ی قوی‌ایه. من که خیلی خوشم اومد. پیشنهاد می‌شه خلاصه.
***
[۸ آذر ۱۳۸۵، ۲۳:۵۵]

نویسنده: رضا قاسمی
ناشر: نشر اختران
۱۹۲ صفحه، ۱۸۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۳۸۴]

الآن که حساب می‌کنم، می‌بینم واقعاً دارم گند می‌زنم با این کتاب‌خوندن‌م. اه. آقا این رو دیگه چرا انقدر کند خوندم آخه؟ خب بسه.
***
ببینید من سر خوندن‌ش خیلی گیج شده بودم. فضای عجیب و غریبی داره. یه‌کم وهم‌آلود و خواب‌وار و این‌ها... خیلی وقت‌ها هم من رو یاد مرشد و مارگریتا می‌انداخت. همون حالت‌های شیطان و این‌ها رو می‌گم. البته مثل اینکه اینجا نکیر و منکر بودن. نمی‌دونم خلاصه. فضاش اونجوری بود.
***
خیلی اسم‌های زیاد و عجیب‌غریبی داشت برای من. از طرف دیگه چون خیلی پراکنده و بی‌دقت خوندم‌ش، بد شد. نکته‌های زیادی رو از دست دادم. و حال هم ندارم دوباره بخونم‌ش! ولی آخرش خیلی حال داد. یعنی یه‌جورایی دیدم که باید هم عجیب‌غریب نوشته می‌شد این کتاب! خیلی کیف کردم آخرش خلاصه.
***
عالی‌ست خلاصه. اگه نخوندین تا حالا، بخونین‌ش.
***
[۳ آذر ۱۳۸۵، ۱۳:۳۰]

نویسنده: هاینریش بل (Boll, Heinrich)
مترجم: محمد اسماعیل‌زاده
ناشر: نشر چشمه
۳۵۶ صفحه، ۲۶۰۰ تومان
[چاپ پنجم، ۱۳۸۴]

بدجوری از دست خودم شاکی‌ام. سرعت کتاب‌خوندن رو دارین؟ اصلاً هیچ‌کاری نمی‌کنم انگار. چقدر خوندن این کتاب رو لفت دادم آخه. اه. جدی این وضعش نیست. باید یه فکر اساسی کرد... آره. باید یه فکر اساسی کرد.
البته همین مسأله که این کتاب رو تازه الآن خوندم، به‌اندازه‌ی کافی خجالت‌آوره. حالا اینکه بخوام دوهفته‌ای بخونم‌ش... به.
***
خب دیگه بریم سر اصل مطلب. [تو مایه‌های خواستگاری و اینا.] داستان‌ش کلاً از زبان یه دلقک روایت می‌شه که نمی‌دونم زانوش مشکل پیدا کرده یا چی شده. خلاصه کارش رو از دست داده. از طرف دیگه، معشوقه‌ش هم رفته با یکی دیگه ازدواج کرده و اینا. خلاصه این دلقک ته وضعیت بد روحی و مالی و همه‌چیزه. همین دیگه. قضیه‌ش اینه.
***
فکر می‌کنم در حدی که بشه دوروزه تموم‌ش کرد، کشش داشته باشه. خیلی کتاب خوبی بود. فقط یه‌چیزی... من احساس می‌کنم که کتاب منظمی نبود. یعنی وقایع و ایناش ساختار مشخصی نداشتن. همین‌جوری پشت‌سر‌هم نوشته شده بودن. نمی‌دونم حالا. بخونین ببینین چی می‌گم دیگه.
***
در مورد صفحات... دوستان کتاب کم‌حجم خوب سراغ ندارید؟ ۳۵۰صفحه و اینا دیگه مورمورم می‌کنه. چون می‌دونم حالا‌حالاها تموم نمی‌شه. در حد ۱۵۰ صفحه و اینا یا بالای ۵۰۰ اگه کتاب خوبی می‌شناسین بگین.
***
همین‌جا جا داره از مامان‌بزرگ‌م به خاطر پیشنهاد این کتاب تشکر کنم و مراتب قدردانی و اینا.
+ این
+ این
***
[۲۲ آبان ۱۳۸۵، ۱۷:۱۵]