October 04, 2024


لتی پارک
 
٭

نویسنده: یودیت هرمان (Hermann, Judith)

مترجم: محمود حسینی‌زاد
ناشر: نشر افق
۱۵۲ صفحه، ۷۵۰۰۰ تومان
[چاپ دوم، ۱۴۰۰]

مجموعه‌ی ۱۶ تا داستان کوتاهه که مثل بقیه‌ی داستان‌های یودیت هرمان چندان بالا و پایین خاصی ندارن و اتفاقی توشون نمی‌افته. مثلاً در حد ملاقات دو آشنای قدیمیه که بعد از سال‌ها دوباره همدیگه رو چند روز می‌بینن. فضا و زمان خیلی محدود، با توصیف جزئیات دقیقی از فضای فیزیکی و روایتی که بیشتر توی ذهن شخصیت‌ها جریان داره. از حیث بی‌اتفاق بودن و روزمرگی واقعاً تشخیص این که داری داستان می‌خونی یا خاطره ساده نیست.

راستش بعد از سونیا (گذران روز) هیچ‌کدوم از داستان‌های هرمان اون خاطره رو برام بازسازی نکرد، ولی بد هم نبود و به نظرم داستان‌هاش ارزش خونده شدن داره. 
***
[۱۲ مهر ۱۴۰۳، ۲۱:۰۰]

Labels: , ,



                                                                                                    
........................................................................................


September 11, 2024


نفرین ابدی بر خواننده‌ی این برگ‌ها
 
٭

نویسنده: مانوئل پوییگ (Puig, Manuel)

مترجم: احمد گلشیری
ناشر: نشر آفرینگان
۳۱۹ صفحه، ۳۸۰۰ تومان
[چاپ دوم، ۱۳۸۷]

همین‌طوری تصادفی داشتم به کتاب‌های نخونده‌ی توی کتاب‌خونه‌م نگاه می‌کردم که چشمم افتاد بهش. دلم می‌خواد هر چی نخونده دارم تموم کنم، چون کارهای نیمه‌کاره با طبعم سازگار نیست. من طرفدار تا آخر رفتنم (مجوس شمال).

کل کتاب به شکل گفت‌وگوی دو نفر روایت می‌شه: آقای رامیرز، مرد ۷۴ ساله‌ی آرژانتینی که انگار حافظه‌ش رو از دست داده، و لری، مرد جوونی که به عنوان شغل پاره‌وقت باید مواظب رامیرز باشه. طی گفت‌وگوهای این‌ها که اون‌قدر هم مسیر مشخصی نداره، به نظر می‌رسه که گذشته‌ی این‌ها یه جاهایی با هم تقاطع داشته. ولی در کل خیلی جاها حالت خواب و خیال پیدا می‌کنه و معلوم نیست چی به چیه.

آخرین فصل کتاب هم نامه‌هاییه که بین بیمارستان روانی (محل بستری رامیرز) و لری و چند جای دیگه ردوبدل شده. در کل کتاب افتضاحی نیست ولی توصیه‌کردنی هم نیست.
***
[۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۰۰]

Labels: , ,



                                                                                                    
........................................................................................


September 01, 2024


خانه
 
٭

نویسنده: یودیت هرمان (Hermann, Judith)

مترجم: محمود حسینی‌زاد
ناشر: نشر افق
۱۸۴ صفحه، ۱۴۵۰۰۰ تومان
[چاپ دوم، ۱۴۰۲]

مثل بقیه‌ی داستان‌های یودیت هرمان، یه فضای سرد و کوهستانی داره که روی کل کتاب سایه انداخته و همه‌چیز رو از اون دریچه به آدم نشون می‌ده. راوی داستان زن میان‌سال و بی‌اسمیه که توی کارخونه‌ی سیگارسازی کار می‌کرده، بعد یه شعبده‌باز آدم‌نصف‌کن بهش پیشنهاد همکاری می‌ده که این بعد از کلی کش‌وقوس نهایتاً نمی‌پذیره. ولی توی کل کتاب هی به این خاطره برمی‌گرده. بقیه‌اش هم زندگی روزمره و آشنا شدن این با برادر یکی از دوست‌هاش و برگشتن به خاطرات گذشته (تم خانه) و این‌هاست. انقدر فضاش به زندگی معمولی و روزمره شباهت داره که به نظرم تخیل خیلی بیشتری لازم داره تا داستان‌های علمی تخیلی (مگر این که مستند باشه).

همه یا دستکم بخش‌های زیادی از کتاب رو هم انگار داره برای شوهرش اوتیس (که البته از هم جدا شده‌ن) روایت می‌کنه. یکی از ویژگی‌های پررنگی که توی داستان‌های هرمان می‌بینم تاکیدش روی توصیف فیزیکی فضاهاست. اتفاقاً اون قسمت‌ها رو با دقت می‌خونم چون به نظرم به فضاسازی اتفاق‌هایی که توی داستان می‌افته خیلی کمک می‌کنن.

در کل هم فکر نمی‌کردم یه موقع از این مدل داستان‌ها خوشم بیاد، ولی رسم روزگار چنین است. این رو هم بگم که بعید می‌دونم چیز خاصی از محتوای کتاب یادم بمونه، جز فضای کلی و خاطره‌ای خوش.
***
[۹ شهریور ۱۴۰۳، ۱۷:۰۰]

Labels: , ,



                                                                                                    
........................................................................................


July 29, 2024


آلیس
 
٭

نویسنده: یودیت هرمان (Hermann, Judith)

مترجم: محمود حسینی‌زاد
ناشر: نشر افق
۱۷۶ صفحه، ۲۵۰۰۰ تومان
[چاپ نهم، ۱۳۹۸]

یودیت هرمان رو با داستان کوتاه «سونیا» توی مجموعه‌ی گذران روز شناخته بودم. سرما و سکوت اون داستان یکی از عواملی بود که به آلمانی‌های امروز علاقه‌مند بشم. این مجموعه/رمان هم پره از همون فضا. خود هرمان آلیس رو مجموعه داستان می‌دونه، ولی ظاهراً منتقدها معتقدن بیشتر شبیه رمانه. خلاصه این که پنج تا داستان سی چهل صفحه‌ایه، با موضوع مرگ، و محوریت شخصیت آلیس. داستان‌ها طبیعتاً بالا پایین و گره‌افکنی و تعلیق و این چیزها ندارن. برای همین برای خواننده‌ای که سلیقه‌ی اون مدلی داره مناسب نیستن. ولی فضاسازیشون خیلی عمیقه و یه جایی تو ذهن آدم می‌مونه.

نشر افق در زمینه‌ی ویراستاری و تمیزکاری کتاب‌هاش هیچ پیشرفتی نداشته. از همون زمانی که رضا شکراللهی ویراستارش بود افتضاح بود و الان هم در همون حده. پر از غلط تایپی و نگارشی و غیره و ذلک. واقعاً شرم‌آوره که نگارش عوام‌الناس در توییتر و اینستاگرام تمیزتر از نشری مثل افق باشه. 
***
[۷ مرداد ۱۴۰۳، ۱۵:۵۵]

Labels: , ,



                                                                                                    
........................................................................................


July 21, 2024


آسمان خیس
 
٭

نویسنده: پتر اشتام، اینگو شولتسه، یودیت هرمان، برنهارد شلینک، و امینه سِوگی اُزدامار

مترجم: محمود حسینی‌زاد

ناشر: نشر افق

۲۵۶ صفحه، ۶۸۰۰۰ تومان
[چاپ چهارم، ۱۴۰۰]

گویم و گفته‌ام بارها: اگر قرار باشه مجموعه‌ی داستان‌نویس‌های امروزِ یک کشور یا حوزه‌ی فرهنگی رو انتخاب کنم، اون‌جا آلمان خواهد بود. روشم هم برای پیدا کردنشون اینه که ترجمه‌های حسینی‌زاد رو دنبال می‌کنم و هرجا داستان کوتاه و بلندی از آلمانی‌های خیلی معاصر داشت، می‌خونم.

توی این مجموعه «آن زنِ در جایگاه بنزین» از برنهارد شلینک از همه بهتر بود، بعدش هم «عشق آری اُسکارسون» از یودیت هرمان. بدترین‌هاش هم مال امینه سِوگی اُزدامار بود که سانتیمانتالیسم رقیق و بی‌مایه‌ای توشون موج می‌زد. البته اُزدامار در اصل مال ترکیه‌ست و به نظرم بهتر بوده که داستان‌هاش توی این مجموعه نیان. 

کلامی چند با خوانندگانی که احتمالاً دو سه نفر بیشتر نیستن: امروز رو با خبر تلخی شروع کردم که هنوز درست و حسابی هضم نشده و احتمالاً هیچ‌وقت هم نخواهد شد. یکی از هم‌مدرسه‌ای‌هام که یکی دو سال اول راهنمایی جزو دوست‌های نزدیک هم بودیم، توی کانادا زنش رو کشته، توی چمدون گذاشته و برده یه جا ول کرده، و بعد از یکی دو روز هم خودش رو خلاص کرده. نمی‌خوام از کلمه‌های عادی و خوب و بی‌آزار و... استفاده کنم چون لابد در مورد خیلی از جنایتکارهای ناگهانی گفته می‌شه. اما این رو می‌دونم که اگه این پسر قادر به انجام چنین کاری بوده، باید از همه ترسید. یکی دو تا داستان از آسمان خیس باقی مونده بود که برای پرت کردن حواسم از این کابوس خوندم.

***
[۳۰ تیر ۱۴۰۳، ۱۷:۲۵]

Labels: , , , , ,



                                                                                                    
........................................................................................


April 11, 2024


گورهای بی‌سنگ، نُه جستار درباره‌ی نازایی
 
٭

نویسنده: بنفشه رحمانی

ناشر: نشر چشمه
۱۳۱ صفحه، ۱۱۰۰۰۰ تومان
[چاپ اول، ۱۴۰۲]

مجموعه‌ی ۹ تا نوشته‌ی کوتاه نویسنده در مورد درگیریش با ماجرای نازاییه. همه‌ش بنا به تجربه‌ی دست‌اول خود نویسنده از سروکله زدن با این قضیه‌ست. تقریباً تمام قضیه برام تازگی داشت و خیلی جزئیات و پیچیدگی‌هاش رو نمی‌دونستم. چندتا چیز جالبی که از کتاب یادم مونده:
- به زن‌های مجرد بالای ۳۰ سال بچه برای سرپرستی داده می‌شه، البته فقط دختر (به مردها هم طبیعتاً داده نمی‌شه).
- داستان رحم اجاره‌ای کلی بازیگر داره که یکی از مهم‌ترین‌هاش لیدره، یعنی دلال قضیه که باید سارو (صاحب رحم) و مشتری رو به هم وصل کنه و در تمام طول بارداری حواسش به سارو باشه، از نظر تغذیه و این حرف‌ها.
- اگه کار به تخمک اهدایی برسه، معمولاً حواسشون هست که صاحب تخمک شباهت ظاهری به مادر داشته باشه تا تابلو نشه. 

خوبیش اینه که علاوه بر مستندنگاری صرف، از بالا و پایین‌های احساسی خودش هم نوشته و واقعاً هم خوب و صادقانه ثبتشون کرده. در کل خیلی از مجموعه‌ش خوشم اومد و خوشحالم که همچین چیزی نوشته شده. 

***
[۲۲ فروردین ۱۴۰۳، ۲۱:۱۰]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................