September 11, 2024


نفرین ابدی بر خواننده‌ی این برگ‌ها
 
٭

نویسنده: مانوئل پوییگ (Puig, Manuel)

مترجم: احمد گلشیری
ناشر: نشر آفرینگان
۳۱۹ صفحه، ۳۸۰۰ تومان
[چاپ دوم، ۱۳۸۷]

همین‌طوری تصادفی داشتم به کتاب‌های نخونده‌ی توی کتاب‌خونه‌م نگاه می‌کردم که چشمم افتاد بهش. دلم می‌خواد هر چی نخونده دارم تموم کنم، چون کارهای نیمه‌کاره با طبعم سازگار نیست. من طرفدار تا آخر رفتنم (مجوس شمال).

کل کتاب به شکل گفت‌وگوی دو نفر روایت می‌شه: آقای رامیرز، مرد ۷۴ ساله‌ی آرژانتینی که انگار حافظه‌ش رو از دست داده، و لری، مرد جوونی که به عنوان شغل پاره‌وقت باید مواظب رامیرز باشه. طی گفت‌وگوهای این‌ها که اون‌قدر هم مسیر مشخصی نداره، به نظر می‌رسه که گذشته‌ی این‌ها یه جاهایی با هم تقاطع داشته. ولی در کل خیلی جاها حالت خواب و خیال پیدا می‌کنه و معلوم نیست چی به چیه.

آخرین فصل کتاب هم نامه‌هاییه که بین بیمارستان روانی (محل بستری رامیرز) و لری و چند جای دیگه ردوبدل شده. در کل کتاب افتضاحی نیست ولی توصیه‌کردنی هم نیست.
***
[۲۰ شهریور ۱۴۰۳، ۱۸:۰۰]


                                                                                                    
........................................................................................


September 01, 2024


خانه
 
٭

نویسنده: یودیت هرمان (Hermann, Judith)

مترجم: محمود حسینی‌زاد
ناشر: نشر افق
۱۸۴ صفحه، ۱۴۵۰۰۰ تومان
[چاپ دوم، ۱۴۰۲]

مثل بقیه‌ی داستان‌های یودیت هرمان، یه فضای سرد و کوهستانی داره که روی کل کتاب سایه انداخته و همه‌چیز رو از اون دریچه به آدم نشون می‌ده. راوی داستان زن میان‌سال و بی‌اسمیه که توی کارخونه‌ی سیگارسازی کار می‌کرده، بعد یه شعبده‌باز آدم‌نصف‌کن بهش پیشنهاد همکاری می‌ده که این بعد از کلی کش‌وقوس نهایتاً نمی‌پذیره. ولی توی کل کتاب هی به این خاطره برمی‌گرده. بقیه‌اش هم زندگی روزمره و آشنا شدن این با برادر یکی از دوست‌هاش و برگشتن به خاطرات گذشته (تم خانه) و این‌هاست. انقدر فضاش به زندگی معمولی و روزمره شباهت داره که به نظرم تخیل خیلی بیشتری لازم داره تا داستان‌های علمی تخیلی (مگر این که مستند باشه).

همه یا دستکم بخش‌های زیادی از کتاب رو هم انگار داره برای شوهرش اوتیس (که البته از هم جدا شده‌ن) روایت می‌کنه. یکی از ویژگی‌های پررنگی که توی داستان‌های هرمان می‌بینم تاکیدش روی توصیف فیزیکی فضاهاست. اتفاقاً اون قسمت‌ها رو با دقت می‌خونم چون به نظرم به فضاسازی اتفاق‌هایی که توی داستان می‌افته خیلی کمک می‌کنن.

در کل هم فکر نمی‌کردم یه موقع از این مدل داستان‌ها خوشم بیاد، ولی رسم روزگار چنین است. این رو هم بگم که بعید می‌دونم چیز خاصی از محتوای کتاب یادم بمونه، جز فضای کلی و خاطره‌ای خوش.
***
[۹ شهریور ۱۴۰۳، ۱۷:۰۰]

Labels: , ,



                                                                                                    
........................................................................................