April 22, 2005


تنهایی پرهیاهو
 
٭
نویسنده : بهومیل هرابال ( Hrabal , Bohumil )
مترجم: پرویز دوائی
ناشر: آبی، مجموعه‌ی کتاب روشن
۱۰۵ صفحه، ۱۳۵۰ تومان

آخرهای کتاب و مخصوصاً آخرین جمله یه‌جورایی آدم رو تکون می‌ده. داستان از زبان اول‌شخص روایت می‌شه. کسی که شغلش پرس و بسته‌بندی کاغذهای باطله‌ست، افکار و دغدغه‌های خودش رو می‌گه. توی کتاب دو تا جمله به صورت‌های گوناگون خیلی تکرار می‌شه:
«سی و پنج سال است که دارم کاغذباطله روی هم می‌کوبم.»
«آسمان به‌کلی از عاطفه بی‌بهره است.»
تقریباً هم کل داستان حول همین دو جمله می‌چرخه. «هانتا» قبل از پرس‌کردن، کتاب‌ها رو می‌خونه، بعضی‌ها رو می‌بره خونه‌ش و مثلاً باهاشون عشق‌بازی می‌کنه.
«آموزشم چنان ناخودآگاه صورت گرفته که نمی‌دانم کدام فکری از خودم است و کدام از کتاب‌هایم ناشی شده.»
نکته‌ی دیگه هم می‌خوارگی هانتاست. معمولاً موقع کار مشروب می‌خوره و مسته، و برای همین یه سری فکر و خیال به سرش می‌زنه. می‌خوارگی و کتاب‌خوندن باعث می‌شن که کارش رو کند انجام بده و همین موضوع صاحب‌کارش رو عصبانی می‌کنه و...

ترجمه‌ش خوبه. حجم کم و لحن پرکششی هم که داره احتمالاً می‌تونه باعث بشه یک‌ضرب بخونیدش و شدیداً با روحیات شخصیت اصلی درگیر بشید. داستانش بیشتر از این‌که ماجرامحور باشه شخصیت‌محوره. البته ماجرا هم کم نداره. حس می‌کنم اصلاً نتونستم توصیفش کنم. چون تازه تمومش کرده‌م و هنوز یک مقدار تو کفم. حس الآنم اینه که فوق‌العاده‌ست. جمله‌های اول کتاب این‌هاست:
هرابال به‌یقین بزرگ‌ترین نویسنده‌ای است که امروز در سرزمین چک داریم. [میلان کوندرا]
زیروروکننده! اثری فوق‌العاده و نویسنده‌ای خیره‌کننده. [گاردین]

با تشکر از پدرام رضایی‌زاده که کتاب رو معرفی کرد.
***
[۲۲ فروردین ۱۳۸۴، ۲۱:۲۵]

Labels: ,



                                                                                                    
........................................................................................